سیدمصطفی هاشمیطبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
همزمانی سال پیش از انتخابات که مقتضیات زمانی، اجتماعی و سیاسی خود را دارد با مسئله اصاح قانون انتخابات در مجلس نکاتی را در صدر اخبار قرار داده است. البته هر ساله بحث رئیسجمهور نظامی مطرح میشده و باز هم در ادوار پیشین مطرح خواهد شد اما موضوع سابقه حضور برخی چهرهها که از امروز موضوع کاندیداتوری آنها در خرداد 1400 قطعی به نظر میرسد، مسئله کاندیدای نظامی را مورد توجه قرار داده و رسانهها نیز با پیگیری بیش از حد این مسئله را رصد و دنبال و حتی بزرگ میکنند. علاوه بر مسئله موضعگیری جریانهای سیاسی نسبت به مسئله ریاستجمهوری نظامیان به نظر میرسد خود جامعه نیز حساسیتهایی در قبال موضوع کاندیداتوری نظامیان دارد گویی واهمه یا گارد ذهنی در جامعه در اینباره وجود دارد که میتواند ماحصل دو مسئله باشد. نخست این که تصویر نظامیان و قرار گرفتن آنها در مناصب سیاسی در ذهن ایرانیان به ریشه تاریخی موضوع رضا پهلوی باز میگردد.
تصویری که تداعیکننده مفهوم دیکتاتوری و قلدری است. این تصویر در اذهان ایرانیان ریشه تاریخی غیرقابل تغییری دارد و مکرر در مثالهای مختلف درباره موضوع کاندیداتوری نظامیان تصویر رضاخان به عنوان نماد ورود نظامیان به سیاست تداعی میشود.از این حیث این گارد ذهنی توسط ایرانیان به این سابقه تاریخی باز میگردد و البته تغییر آن نیز بعید به نظر میرسد چراکه مفاهیم تاریخی به ندرت تغییر میکند و عموما زمانبر هستند.
موضوع دوم مسئله ترس از نظامیان به علت روحیه حاکم بر آنها است. تصور عمومی وجود دارد که نظامیان به اقتضای شرایط کاری، فرهنگ حاکم بر محیطهای نظامی و طبیعت این رده شغلی اهل دستوردادن و تحکم هستند بنابراین پتانسیل دیکتاتوری و رفتارهای دیکتاتورمآبانه دارند حال آن که در این مورد اشتباه بسیار بزرگی در این زمینه فکری وجود دارد. اگرچه ممکن است تمامی این موارد صحیح باشد و از اساس نظامیان نیز پتانسیل این موضوع را داشته باشند اما چه بسیار چهرههای سیاسی با ظواهر دموکراتگونه که مکرر نیز از دموکراسی میگویند اما به محض رسیدن به قدرت رفتارهای تندی نیز از خود نشان میدهند.
تجربه برخورد با این چهرهها در جریانهای سیاسی همواره وجود داشته است. افرادی که لباس نظامی بر تن ندارند اما مستعد رفتار ضددموکراسی هستند بنابراین نمیتوان بر اساس یک مولفه مشخص درباره این موضوع قضاوت کرد و یا به دلیل این استدلالها درخواست ممانعت از حضور نظامیان در عرصههای انتخاباتی را داشت. تضمینی وجود ندارد که مردانی با لباس غیراز نظامی دیکتاتورگونه رفتار نکنند، اهل تعامل نباشند و تحکم نکنند بنابراین این هراس تاریخی چندان محلی از اعراب ندارد. علاوه بر این که مسئله مردم درباره انتخابات ریاستجمهوری بسیار عمیقتر از موضوع نظامیان، اصلاحطلب یا اصولگرا است. به نظر میرسد فصای رکودی که از اسفند 98 شاهد بودیم تدوام داشته و در خرداد 1400 نیز تغییر قابل توجهی در این زمینه رخ نخواهد دارد. واقعیت این است که مردم از عناوین جریانهای سیاسی دلزده و خسته هستند و تصمیمی مبنی بر اعتنا به این موارد ندارند.
حتی بعید به نظر میرسد در مورد مناظرات نیز کاری از دست کسی بر بیاید. شاید در ادواری مسئله دوقطبیهای ایجاد شده در مناظرههای انتخاباتی فضا را گرم میکرد اما امروز دیگر مردم از این مسائل عبور کردهاند. در مناظرات انتخاباتی، کاندیداها به برنامههای هم انتقاد نمیکنند بلکه به هم انتقاد میکنند و مردم بارها شاهد این رویه بودهاند و دیگر وقعی به این رفتارها و کلیدواژهها نمیدهند. علاوه بر این مسائل مختلف دیگری نیز وجود دارد که در پیشبینی مشارکت پایین خرداد 1400 تاثیر دارد:
1 موضوع روند بررسی صلاحیتها در جای خود سهم دارد بدون شک زمانی که سلایق مختلف کاندیداهای خود را در عرصه انتخابات مشاهده نکنند بیتمایل به حضور در رایگیری برای رای دادن هستند. زمانی که از اساس انتخابات در ید قدرت کاندیداهای یک طیف قرار میگیرد مردم این تصویر را مقابل خود میبینند که مسئله انتخابات از پیش چینش شده و به جای رقابت بین سلایق به رقابت درون یک جناح تبدیل شده است. نمونه روشن این مسئله در انتخابات اسفند 98 دیده شد به این معنی که یک طیف که کاندیداهای خود را در انتخابات میدیدند و عموما تحت هر شرایطی نیز پای صندوق رای حاضر میشوند وارد عرصه رای شدند و مشارکت کردند.
این طیف بدون شک در خداد 1400 نیز با هر میزان تایید صلاحیت یا ردصلاحیت باز هم رای میدهند و عموما پای ثابت انتخابات هستند. البته عموما کاندیداهای آنها تایید صلاحیت میشود اما حتی اگر کاندیدای آنها تایید صلاحیت نیز نشود باز هم در انتخابات شرکت میکنند و بیاعتنا به مسئله سلایق و این دست از مباحث بر اساس تکلیف از بین چهرههای حاضر در میدان رقابت، انتخاب خود را انجام میدهند. این گروه درصد مشخصی دارند که در اسفند 98 رای دادند و همین جمعیت در خرداد 1400 نیز تحت هر شرایطی رای میدهند و عموما میزان مشخص و کف میزان رایگیری در انتخابات هستند. این درصد در خرداد 1400 حفظ میشود. اما در مورد بقیه این مسئله صدق نمیکند و درصدهای مابقی مردم که میزان مشارکت را بالاتر از قبل و میزان کف مشارکت میبرد، به تایید صلاحیتها در ارتباط با مشارکت در انتخابات اهمیت میدهند. آنها زمانی که کاندیدای سلایق خود یا حداقل کاندیدای نزدیک به سلایق سیاسی خود را در انتخابات نبینند در انتخابات شرکت نمیکنند بنابراین این گروه بیاعتناء به آنچه در جریان است در انتخابات شرکت نمیکند. براساس آنچه در روزهای اخیر نیز میشنویم به نظر نمیرسد در رویه بررسی صلاحیتها در خرداد 1400 گشایشی حاصل شود بنابراین باز هم عرصه تامین سایق در خرداد 1400 مشابه اسفند 98 است. با این وضعیت مشخصا قرار نیست میزان مشارکت با این میزان از تامین سلایق تغییر کند.
2 مساله دیگری که در روزهای اخیر باعث شد مسئله انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم مورد بحث بیشتری از قبل واقع شود، موضوع روی کار آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا است و گفته میشود که با این اتفاق تغییری در میزان مشارکت و فضای انتخابات رخ میدهد که به صراحت عرض میکنم بنده باز هم بعید میدانم با تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا در سیاستهای این کشور ایالات متحده در قبال ایران و نیز در سیاستهای تهران نسبت به واشنگتن تغییری ایجاد شود. سابقه ارتباطات بین ایران و آمریکا در 4 دهه گذشته نشان داده است که در سیاستهای کلی آمریکا در قبال منطقه و ایران میان جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوتهای چندانی وجود ندارد اما در شیوه عملکرد و نوع رفتار میان آنها تفاوت است. اما حتی با وجود این تفاوتهای مورد بحث، حتی بازگشت آمریکا به برجام هم تأثیر چندانی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نمیگذارد و تنها در صورتی موج انتخاباتی ایجاد میشود که یک چهره بتواند نظرها را به خود جلب کند. جلب نظرها تنها از تغییر بیان برنامه روی میدهد که تا امروز کسی برنامهای برای عبور از بحرانهای فعلی نداده است و مطابق رویه همیشگی هنوز چهرهها به هم بد و بیراه میگویند تا بیشتر جلب توجه کنند.
3 مردم از عناوین جریانهای سیاسی عبور کردهاند بنابراین از اساس اهمیتی ندارد کاندیدای اصلاحطلب و اصولگرا چه کسی باشد چرا که مشخصا برای مردم مهم نیست از سازوکار انتخاباتی اصلاحطلبان و شوراهای وحدت و ائتلاف اصولگرایان چه کسی خرج میشود. آنها به برنامه گوش میدهند و با توجه به این که تا این لحظه هنوز برنامهای بیان نشده است، برچسب اصولگرا و اصلاحطلب و نظامی و غیرنظامی کار به جایی نمیبرد. بنابراین در شرایطی که بین اصلاحطلبان و اصولگرایان از نگاه مردم و از دریچه جامعه تفاوت زیادی نیست و مردم همه آنها را به یک چشم نگاه میکنند و شورای نگهبان هم به زبان بیزبانی میگوید که قرار نیست تغییری رخ دهد و مشخصا در آینده نیز به شیوه سابق خود عمل میکند که در چند انتخابات گذشته رفتار کرده و تغییر شیوه بررسی صلاحیتهای نامزدهای انتخاباتی ممکن نیست بنابراین انتظاری نیست که در مشارکت نیز تغییر رخ دهد. انتخابات 1400 نیز بر مدار اسفند 98 خواهد بود.
منبع: روزنامه سازندگی