اخبار

محمد عطریانفر: طبقه متوسط همچنان متکی به صندوق رای است

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

سمیه متقی: محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، در روزنامه «سازندگی» به سوالات خوانندگان پاسخ گفته است.

به گزارش سایت کارگزاران، متن این پرسش و پاسخ به شرح زیر است.

 

ستاره خلیلی: ‏منشا و علت اختلافات در شورای شهر اول یا به عبارتی اولین جرقه اختلافات میان اعضای این شورا کی و به چه دلیل زده شد؟

تاسیس شورای اول یک اقدام جمعی اصلاح‏طلبی بود. به عبارتی فارغ از وابستگی‏های حزبی و گروهی توافقی همه‏جانبه میان نیروهای موثر جبهه اصلاحات انجام گرفت و لیستی از نیروهای توانمند که بتوانند وارد شورا شوند و خدمتی انجام دهند، تنظیم و به رای مردم در تهران گذاشته شد و در نهایت این لیست رای آورد. در رأس این لیست شخصیت ممتاز و موثری حضور داشت که او آقای عبدالله نوری بود. این که بر موقعیت و منزلت آقای نوری تاکید دارم به اعتبار فاصله‏ای است که میان رای ایشان و رای فرد بعدی یعنی آقای حجاریان بود. این فاصله بالغ بر 40 درصد بود. در این شورا دوستان متمایل به حزب مشارکت اکثریت را در اختیار داشتند. این عزیزان خارج از توافق عمومی و مشی قابل دفاعی که در دوره برگزاری انتخابات موجب فعالیت دوش به دوش گروه‏های اصلاح‏طلب شده بود، تصمیم گرفتند فعالیت حزبی خود را در قالب فراکسیون ادامه دهند. آنها در یک اقدام شبانه درباره رئیس شورا و شهردار تصمیم گرفتند و تدبیر سیاسی کردند. این داستان منشا اولین واکنش سیاسی در درون شورای شهر شد. فی‏الواقع در این جمع آقای نوری، من، آقای غرضی و سرکار خانم کدیور و تعدادی دیگر از دوستان نبودند و فراکسیون 9 نفره حول محور دوستانی که تمایلات مشارکتی داشته‏اند تشکیل شد و در منزل یکی از اعضا جلسه‌ای برگزار کردند. با توجه به اینکه کمتر از 24 ساعت این تصمیم به‌رغم محرمانه بودن، روشن و موجب گلایه‏هایی از سوی سایر اعضای شورا شد. با همه این مسائل با مدیریت خوب سعید  حجاریان، دوست خوب من توجیه شد که این اقدام جدایی‌طلبانه است و آثار و تبعات منفی برای شورا خواهد داشت، تدبیری اندیشیده و مشکل رفع شد. در این بین بنده هم در حد بضاعتم کمک کردم و مساله به نقطه توافقی رسید. به نظر من این رویکرد شاید با جریان رقیب و اصولگرا قابل انجام بود اما در جبهه واحدی که دست به دست هم داده و در انتخابات پیروز شده بودند، هیچ دلیلی وجود نداشت که این نوع حرکت سکتاریستی درون آن شکل گیرد.هم‌اکنون در شورای شهر فعلی تهران، عزیزانی حول میز نشسته‏اند که همه برآمده از جریان فکری اصلاح‏طلب‌اند. حال تصور کنید درون این شورا  فرضا 3 جریان احساس کنند که باید فراکسیون تشکیل داده و فعالیت منفرد انجام دهند. چنین تصمیمی تبعات و آثار منفی دارد که آسیب می‏زند و دچار مشکل می‏شویم.

یاشار صبا: در شورای اول که منجر به شکست اصلاح‌طلبان شد، شما در مصاحبه‏ای فرمودید که آقای دوزدوزانی سودای ریاست داشت و این عمل وی باعث شد که شورا نتواند چنان‌که شاید و باید موفق عمل کند. درحالی‌که آقای دوزدوزانی طی ملاقاتی که داشتیم همه اینها را تکذیب و عدم همکاری تیم شما و آقای حجاریان را عامل شکست شورا خواند و اعلام کرد که آقای عطریانفر خودش یکی از عوامل شکست شورای اول بود. لطفا در این مورد توضیح بفرمایید.

درباره آقای حجاریان باید به این موضوع اشاره کنم نقش موثر و کارآمد ایشان در شورا عمر کوتاهی داشت چرا که ایشان در اسفند سال 78 دچار حادثه تروریستی شدند و عملا به آن معنا اثربخش نبودند. من سخنان این مخاطب را درباره آقای حجاریان کاملا رد می‏کنم. ایشان شخصیت موثری در جهت وحدت‌بخشی به نیروهای درون شورا به شمار می‏رفت. حرکت اولیه‏ای که منجر به تشکیل فراکسیون اقلیت و اکثریت ‏شد افرادی دست به کار جدایی‌طلبانه زدند به همت آقای حجاریان و همفکری‏هایی که با هم داشتیم جمع شد. آقای دوزدوزانی هم یکی از اعضای تیم 9 نفره بودند و در جمع اکثریت حاضر شدند. دوستان ما او را به‌عنوان گزینه ریاست مطرح کردند اما ما چهره بزرگتر و موثرتری همچون آقای نوری در شورا داشتیم که عملا آقای دوزدوزانی موفق نشدند به موقعیت مدیریتی شورا دست یابند. از این جهت ضمن احترام به بزرگواری و پیشکسوتی ایشان اما به نظر من آقای دوزدوزانی از همان ابتدا دچار دلخوری بود و علی‏القاعده برای ما هم این موضوع موجب واکنش‏هایی شد.

نگار صادقی: استراتژی حزب کارگزاران برای انتخابات پیش رو چیست؟

متاسفانه به‌رغم اینکه در قانون اساسی تشکیل حزب و فعالیت‏های حزبی به رسمیت شناخته شده‏است اما حقیقتا بین نظام سیاسی و احزابی که به صورت حقوقی شکل گرفته‏اند، یک رابطه دوجانبه حق و تکلیف و تلازم اراده و مسئولیت شکل نگرفته‏است لذا احزاب ما به معنای واقعی کلمه شکل نگرفته‌اند. دو نظریه سیاسی چپ و راست؛ اصلاح‏طلب و اصولگرا. ولی این جریانات فرصت پیدا نکردند که مبتنی بر اقتضائات قانونی و جامعه تفکرات حزبی خود را مدیریت کنند. لذا اگرچه ما نام حزب بر گروه‏های خودمان گذاشتیم اما رویکرد و فعالیت ما عملی جبهه‌ای است بنابراین باید ذیل عناوین فکری دو گروه خود را تقسیم‏بندی کرده و عمل کنیم. بنابراین حزب کارگزاران به صفت حزبی خود، نقش تکروی و تک‌حزبی خود را دنبال نمی‏کند و گفتمان سیاسی ما تابع گفتمان عمومی اصلاحات است اما در درون جبهه اصلاحات نقش کارآمد و موثر و تعیین‌کننده‏ای داریم. گفت‌وگوهای سیاسی ما هم ذیل همین جبهه انجام می‏گیرد. برای آینده هم معتقدیم که باید سعی کنیم نوعی اعتمادسازی نسبت به نظام سیاسی ایجاد کنیم و به آنها بباورانیم که آینده کشور و مصلحت کشور در ایجاد رقابت‏های سالم سیاسی است و رقابت کفر و اسلام، خوب و بد، طرفدار و برانداز در میان نیست. بلکه هر دو جریان سیاسی به نظام و پایداری آن فکر می‏کنند. به مبانی فکری جمهوری اسلامی و دکترین امام اعتقاد دارند و می‏خواهند در مسیر خدمت هرچه بیشتر به کشور نظریات خودشان را عرضه کنند و جامعه به آن رای دهد و مبتنی بر رای مردم دولت تشکیل دهند و خدمت بهتر و بیشتری برای مردم انجام دهند.

محمود‌ محمدی: آیا نباید در انتخابات ۱۴۰۰ به جای حمایت از چهره‏های خاکستری چهره‌های اصیل اصلاح‌طلب را کاندیدا کرد؟

ما به دنبال روند اصلاح‏طلبی هستیم. به گونه‏ای که درباره اصطلاح اصلاح‏طلبی باید تاکید کرد که  بدون مسما و عمل اصلاحی، عنوانی بیش نیست. ما علاقه‏مندیم که با عنوان اصلاح‏طلبی شناخته ‏شویم اما آنچه ملاک عمل ماست مفهوم و فرآیند اصلاح‏طلبی است. پس ما باید به سمت تقویت مفهوم اصلاح‏طلبی حرکت کنیم. بر اصلاح‏طلبی معانی خاصی بار می‏شود. چرا ما امروز تمام قد از آقای روحانی دفاع می‏کنیم، زیرا حقیقتا با وجود اینکه ایشان دارای پیشینه اصولگرایی است اما رویکردی اصلاح‏طلبانه دارد. ملاک آینده سیاسی ما همین است. مهم این است که چه‌کسی مسمای اصلاح‏طلبی را عملیاتی کند. از این رو اگر ما خود را فقط اسیر چهره‏ها کنیم به‌صورت طبیعی ممکن است خود را از برخی ظرفیت‏ها محروم کنیم.

رویا نظری:‌ نظرتان درباره عملکرد آقای روحانی و اشتباه‌های  او چیست؟

آقای روحانی حتما و مسلما تجربه و کارنامه درخشان و قابل دفاعی دارد. طبیعتا بر عملکرد ایشان انتقاداتی وجود دارد. وجود نقد دلالت بر رویگردانی و عزیمت از آن شخصیت نیست. حتی ما در دوره آقای خاتمی اگر چه ایشان همچنان در نهاد اصلاح‏طلبی می‏درخشد، نقدهایی به عملکردهای   دولت و برخی نیروهای ایشان داشته‏ایم. ضمن اینکه وقتی قرار است نقد کنیم باید منصفانه این کار را انجام دهیم. انصاف در نقد، عبارت است از اینکه آن شخصیت در آن بعدی که مورد نقد قرار می‏گیرد؛ آیا اختیار کافی داشته است یا خیر؟ به نظر ما بخش بزرگی از گرفتاری‏های آقای روحانی، ناشی از شرایطی است که خارج از اختیار ایشان بر او تحمیل شده است. همین امروز در مباحث اقتصادی که فعلا پاشنه آشیل دولت است این موضوع مطرح است و من شخصا بر این باورم که مشکلات اقتصادی ما راهکار و راه‌حل غیراقتصادی دارد. راهکار و راه‌حل غیر‌اقتصادی پیش پای دولت اتفاقا در حوزه‏هایی تعریف می‏شود که خارج از اختیارات دولت است. ما امروزه برای تامین مخارج دولت مالیات و درآمد حاصل از نفت را داریم و دو مقوله دیگر نیز در این بین وجود دارد که یکی جذب سرمایه خارجی و دیگری استفاده از ظرفیت‏های مالی مردم در داخل کشور است که می‌توان به شکل قرضه ملی از آن استفاده کرد. هر دو حوزه تامین سرمایه اگر احساس امنیت و اعتمادی نداشته‏باشند، هیچ وقت سرمایه خود را در اختیار دولت قرار نمی‌دهند. هیچ سرمایه‌گذار خارجی‌ای تا شرایط عمومی، امنیت روابط و امنیت سرمایه را در ایران احساس نکند، سرمایه‌اش را در اختیار قرار نمی‌دهد. در این راستا و برای ایجاد شرایط و برون‌رفت باید رد پا را در خارج از دولت جست‌وجو کنیم. طبیعی است که آقای روحانی در خط مقدم فعالیت‏هاست اما حقیقتا در پشت صحنه، ایشان مقصر نیست و حتی می‏توان گفت که قصور هم ندارد. شما وقتی قرار است گفت‌وگویی را شروع کنید و مسائل پیرامونی، موجب برهم خوردن تعادل ‏شود، چه انتظاری می‌توانید از دولت در جذب سرمایه‏گذار داشته‏ باشید.

‌‌‌‌‌‌مجید سیفی: چرا احزاب اصلاح‌طلب (در این مورد حزب کارگزاران سازندگی(برنامه‌های راهبردی برای حل ابر بحران‌ها از طرف کادرهای تخصصی ارائه نمی‌دهند؟

پیش‌تر اشاره کردم یکی از مشکلاتی که پیش پای احزاب است این است که نظام سیاسی ایران،   فعالیت‏های موثر و کارآمد حزبی را چندان باور نکرده است. ظاهری داریم؛ دفاتری به نام این احزاب شکل گرفته و در وزارت کشور احزابی ثبت شده است اما فرآیند رفتار سیاست‌ورزی که باید مدرسه سیاست و تربیت نیروهای  مدیر  باشد، شکل نگرفته است. به دلیل همین وضعیت، برخی از کسانی که تمایل به فعالیت حزبی پیدا می‏کنند خود را گول می‏زنند. به گونه‏ای که ذهنشان فقط  به سمت رشد و ارتقا در مناصب مسئولیتی و به دست آوردن پست  می رود. شاید اگر بپذیریم فعالیت حزبی ماموریت بزرگتری دارد، این افراد ماموریت اولیه را فراموش می‏کنند؛ این یکی از مشکلات اساسی احزاب است. این نگاه به ما اجازه نمی‏دهد که برنامه‏ها و گسترش فکری در درون احزاب به صورت بلندمدت شکل گیرد. من فکر می‏کنم اگر عارضه نخستین مرتفع شود و احزاب سیاسی باور شوند، احزاب می‏توانند به خوبی مدیریت کنند و اجازه ندهند که نیروهایی که به سمتشان جذب می‏شوند با چنین هدفگذاری‌ای به آنها نزدیک شوند. نیروهایی به سمتشان خواهند رفت که هدفشان  مشارکت ملی  در نظام برنامه‌ریزی کشور و مسئولیت‌پذیری به معنای واقعی کلمه است.

متین باقری: آیا اصلاح‌طلبان، هویت اصلاح‌طلبانه خود را فدای کسب قدرت کرده یا می‏کنند؟

 این عارضه متاسفانه بعضا درست است ولی بسیار خطرناک است. اتفاقا اینکه به راحتی و به یکباره ما سرمایه‏ ملی خود را از دست می‏دهیم به این دلیل است که برخی از افرادی که در دوران رقابت انتخاباتی چهره مثبتی از خود نشان می‏دهند و  پیروز می‌شوند بعضا همه چیز را فراموش می‏کنند. ظاهرا این افراد به‌جای آنکه برای کشور و مردم تلاش کنند برای خودشان تلاش می‏کنند.

‌ امیر بابایی: چه کار کنیم که آفت آقازادگی یا ژن خوب بر ریشه اصلاح‌طلبی تیشه نزند؟

جریان‏هایی هستند که فارغ از مردم‏سالاری و دموکراسی به معنای واقعی کلمه اسیر اینگونه کاست‏های قدرت می‏شوند. نسبت‏های فامیلی و ارتباطات در کسب برخی مناصب موثر است. حقیقتا به‌نظر من به عنوان فردی که کم‌وبیش به موضع انتقادی درون گفتمانی ملتزم هستم در درون جامعه اصلاح‏طلبی این جنس از عارضه  کمتر وجود دارد و ژن خوب و ژن بد و آقازادگی را در آن به ندرت شاهد هستیم. به ویژه اینکه اصلاح‌طلبان در روند فعالیت‏هایشان در داخل کشور واجد مواضع قدرت به آن معنا نیستند که این مواضع قدرت فی‏الواقع انگیزه‏ای برای این رفتار شود. بنابراین آفت آقازادگی بر پیکره اصولگرایی بیشتر مشهود است.

سهند حزین: به نظر می‌رسد که در ماه‌های اخیر جوی پدید آمده که امید به اثربخشی اصلاحات و تاثیرگذاری از طریق صندوق‌های رای را کاهش داده است. به نظرتان برای بازیابی این امید، اصلاح‌طلبان درون و خارج از نهادهای حاکمیت هرکدام چه اقداماتی را می‌توانند انجام دهند؟

این داستان رای و صندوق رای منازعه 40ساله ما با نهادهای نظارتی است. اصلاح‏طلبان ثبوتا و اثباتا چسبندگی تام و تمام به صندوق رای دارند. به این معنا که در مقام ثبوت صندوق رای تعیین‌کننده است و در مقام اثبات صندوق‏های رای باید تعیین‌کننده باشند. فی‏الواقع اعمال قدرت و فعالیت ما در این است که در مقام اثبات از صندوق رای سخن  ‏گوییم باید تمام تلاش خودمان را برای آن صرف کنیم که هویت حقوقی صندوق رای و منشأ اثر بودنش را به قیمت هر چه تمامتر حفظ کنیم. از این جهت حتما باورمان به اعجاز صندوق رای است. اگر بخواهیم نتیجه صندوق‏های رأی‌مان خوب درآید باید فعالیت پیش از انتخاباتی انجام دهیم. اقدامات پیشین ما در جهت رشد افکار عمومی و در جهت رشد و بالندگی نیروهای درون حزبی خود ما است. در جهت ایجاد ارتباط تنگاتنگ و شناساندن نیروهای صاحب صلاحیت و واجد جامعیت به مردمی که قاطبه آنها باید رأیشان به این افراد تعلق گیرد.

‌ مرتضی راجی واژه: با توجه به ابرچالش‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی آیا عزمی در حل این بحران‌ها در حاكمیت وجود دارد و می‌توان به دورنمای راه انتخابی حاكمیت امیدوار بود؟

باید در سیاست‌ورزی واقع‌بین باشیم و این موضوع یک امر تدریجی است بنابراین باید به رفتارهای آرام، تدریجی و غیر‌خشن باور داشته باشیم تا بتوانیم حرکت  اصلاحی را دنبال کنیم. البته به‌عنوان یک عنصر واقع بین عرض کنم که آینده جامعه ایرانی به سمت ایجاد یک طبقه متوسط بزرگی است که برای خودش تعیین تکلیف می‏کند. تکیه‌گاه جامعه متوسط شهری ما صندوق‏های رای و رای اجماعی خودشان است. این آینده پیش روی ما است که بلاشک به آن خواهیم رسید البته منازعات بسیاری پیش روی آن است. زیرا تندروها در میانه دعواها و آشفتگی‏ها می‏توانند به چیزی برسند. اگر شرایط آرام باشد و موقعیت مطلوب باشد آنها نمی‏توانند به چیزی برسند آنها در راستای برهم زدن تعادل سیاسی به خواسته‏هایشان می‏رسند. ما باید اینها را طرد کنیم و به رقیب به رسمیت شناخته شده خودمان بفهمانیم که از طریق خشونت‌طلبی و رفتارهای رادیکالیستی نمی‏توان  به موقعیت پایدار دست یافت. اگر فضای رقابت میان خودمان و رقیب را از نیروهای تندرو و افراطی تخلیه کنیم، حتما آینده کشور به سمت یک دموکراسی کاملا هوشمند  جهت خواهد یافت.

محمدرضا فخر: آیا نباید به سمت ترویج لیبرالیسم در اقتصاد حرکت کنیم؟

من خیلی تمایل به استفاده از الفاظی مانند لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم ندارم زیرا همین که به چنین الفاظی که مشترک بین ما و فلسفه غرب است، تمسک پیدا کنیم، هستند افرادی که به توهین و تفتین و برهم زدن فضای آرام می‏پردازند و تهمت‏های ناروا می‏زنند. این سخنی است که به آن باور دارم و باید به آن توجه کنیم. آنچه مهم است قدرتی است که ما باید در فضای اقتصاد به آن  دست پیدا کنیم، تقویت اقتصاد ملی به عنوان هدف بستگی به ایجاد بازار آزاد دارد که همه بتوانند در شرایطی برابر در عرصه اقتصاد فعالیت کنند و هرکسی ثمره کار خود را ببرد. اگر کسی تلاش نکند و هشیار نباشد و فکر برنامه‌ریزی‌شده‌ای نداشته باشد طبیعی است که ثمره کمتری می‏برد. این دیدگاه و این رویکرد بسیار شبیه همین لیبرالیسم اقتصادی است. فی‌الواقع به دور از این عناوین باید مبانی اقتصاد سالم و فربه شده اقتصاد خود را پیدا کنیم و بر آن سرمایه‌گذاری کنیم. لکن فراموش نکنیم که ما یک جامعه اخلاقی و ارزشی هستیم (البته منظورم ایدئولوژیکی نیست) که باید برنامه‌هایی تدوین شود که جامعه از برکات آن بهره‌مند شود. اگر بتوانیم نیاز نابرخورداران و فرودستان را از محل درآمدهای عمومی در حد منطقی تامین کنیم، به طور طبیعی بستری فراهم  می‌شود که چرخه اقتصادی سالم‏تر به جریان بیفتد. زمانی می‏توانیم کارخانه اقتصادی موفقی داشته باشیم که کارگران آن به استثمار کشیده نشوند و آنها هم به میزان زحماتشان درآمد کافی کسب کنند و به عبارتی نتیجه آن برد-برد است. پایه اقتصاد ملی در دنیا حتی در کشورهایی با نگاه سوسیالیستی امروز ، وجود بازار آزاد است. به عبارتی همه به این سمت رفته‌اند که کسب ثروت، ممدوح و مشروع است و موضوع هم این نیست که همه برای کسب ثروت تلاش کنند و خود فقیر بمانند و باید میان مولدان ثروت و ثروت به دست آمده رابطه مستقیم و  تنگاتنگ باشد.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی